-
سیده الهام حسینی: برای المپیک 2024 برنامه دارم
-
برای بازی در تیم ملی، هیچ دروازهبانی لایقتر از من نیست
-
حضور رسولپناه در جلسه روز یکشنبه هیأتمدیره!
-
بازگشت بیسروصدای یک بازنشسته به باشگاه پرسپولیس
-
جنگ آخر
-
پنجرههای شکسته ورزش ایران نیاز به تغییر دارد
-
میخواستم به ورزشکار استان کمک کنم!
-
هیچ مشکلی با حامد لک ندارم
-
روایت اسکوچیچ از مکالمه تلفنی با اوسیم
-
قراردادت را 5/2 میلیارد کم کن!
-
تمام شد؛ پرسپولیس فینالیست آسیا
-
فکری: کاهش قراردادها بازی دو سر باخت است
-
بشار زیر قولش زد
-
شاید قدمی به سمت بازار واقعی
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
خوشحالم دوباره به اردوی وزنهبرداری برمیگردیم
سیده الهام حسینی: برای المپیک 2024 برنامه دارم
رضا عباسپور
اردوی تیم ملی وزنهبرداری زنان ایران از روز چهارشنبه 28 آبان در تهران و کمپ تمرینی مجموعه ورزشی آزادی آغاز میشود. این اردو قرار است تا روز 19 آذر ادامه داشته باشد. البته این اردوی تمرینی تا زمان اعزام کاروان وزنهبرداری ایران به رقابتهای آسیایی ازبکستان (گزینشی المپیک 2021 توکیو) ادامه دارد اما چون شرایط بحرانی کرونا وضعیت را برای ورزشکاران و کادرهای فنی سختتراز قبل کرده است، احتمالاً در فواصل زمانی اردوها وقفهای کوتاه نیز بین هر مرحله برای ملیپوشان برنامهریزی شود. سیده الهام حسینی، پریسا جهانفکریان، فروغ یونسی، یکتا جمالی، سیده آلما حسینی و ریحانه صیدی، 6وزنهبرداری هستند که به اردوی نخست دختران وزنهبرداری دعوت شدند. به همین دلیل و به بهانه شروع اردوی تیم ملی وزنهبرداری زنان کشورمان بعد از پایان دوره قرنطینه و تعطیلی اردوها به سراغ سیده الهام حسینی کاپیتان و اولین زن مدالآور وزنهبرداری ایران در عرصه بینالمللی رفتیم تا وضعیت او و شرایط تیم ملی زنان وزنهبرداری را قبل از شروع مرحله نخست تمرینی از این ملیپوش جویا شویم.
در دوره قرنطینه و تعطیلی اردوی تیم ملی وزنهبرداری زنان چطور روحیه و توان رکوردی خود را حفظ کردی؟
وقتی اردوهای تیم ملی به خاطر شرایط سخت و بحرانی که کرونا در کشورمان ایجاد کرد تعطیل شد، من چون میدانستم که مسابقات آسیایی بالاخره دیر یا زود برگزار میشود، سعی کردم با هماهنگی مسئولین هیأت وزنهبرداری استان لرستان و ورزش شهرم، تمرینات اختصاصی با وزنه را طبق هماهنگی که با مربیان تیم ملی داشتم، در این مدت بدون وقفه در دستور کار داشته باشم. البته قطعاً هیچوقت شرایط تمرینی دستهجمعی و اردویی تیم ملی با تمرینات انفرادی خارج از اردو و تکنفره حداقل برای من به هیچ وجه برابر نیست و آنطوری که توقع داریم در روند کیفی و کمی عملکردمان تأثیرگذار نیست.
پس حتماً از شروع مجدد اردوهای آمادهسازی تیم ملی و بازگشت به شرایط تمرینی گذشته خیلی خوشحال و راضی هستی؟
بله، دقیقاً همینطور است که گفتید. من خیلی از شروع مجدد اردوهای آمادهسازی تیم ملی وزنهبرداری زنان خوشحالم. قرار است طبق برنامهریزی انجام شده ما از روز چهارشنبه 28 آبان ماه در کمپ تمرینی تیمهای ملی در مجموعه ورزشی آزادی تهران حاضر شده و تمرینات اردویی را تحت کنترل کادرفنی آغاز کنیم. امیدوارم شرایط طوری پیش برود که بدون هیچ مشکلی بتوانیم در بهترین وضعیت آمادگی قرار گرفته و در مسابقات آسیایی پیش رو بهترین نتایج را برای کاروان وزنهبرداری ایران و تیم ملی وزنهبرداری زنان رقم بزنیم.
به عنوان اولین زن مدالآور تاریخ وزنهبرداری ایران اگر برای دومین مرتبه به مسابقات آسیایی اعزام شوی، میتوانی برای مدالآوری هم برنامه داشته باشی؟
ببینید، خودتان از شرایط کمی و کیفی مسابقات آسیایی و قهرمانان نامدار این قاره که جزو بهترینهای این رشته ورزشی هستند، اطلاع دارید. واقعاً سطح کیفی وزنهبرداری در قاره آسیا بالا است. البته خیلی اطلاعی از برگزار شدن یا نشدن مسابقات آسیایی ازبکستان ندارم که آیا این رویداد برگزار میشود یا اینکه به خاطر شرایط بحرانی که کرونا در دنیا ایجاد کرده، این مسابقات دوباره مثل قبل لغو میشود اما در هر صورت من تمام تلاشم این است که پس از شروع مجدد اردوهای تیم ملی، تمریناتم را بیوقفه و جدی دنبال کنم تا اینکه اگر به مسابقات آسیایی اعزام شدم، اولاً، نسبت به سال قبل عملکرد فنی و رکوردی بهتری داشته باشم، دوماً اینکه در صورت امکان نیم نگاهی هم به مدالآوری در این رقابتها داشته باشم اما به هر حال مسابقات آسیایی ازبکستان با توجه به اینکه مسابقه طلایی گزینشی المپیک نیز به شمار میرود قطعاً سطح کیفی بسیار بالایی خواهد داشت. به همین دلیل کسب مدال در این مسابقه برای ما که در این رشته تازه کار هستیم حتماً سخت و دشوار خواهد بود. من همیشه دنبال کم کردن این فاصله فنی و رکوردی با رقبای قدرتمند آسیاییام هستم. امیدوارم تا زمان اعزام همه چیز روبهراه باشد تا ما بتوانیم بهترین نتیجه را برای وزنهبرداری زنان ایران در این رویداد کسب کنیم.
چه تفاوتی بین وضعیت این روزهای وزنهبرداری زنان و قبل از بحران کرونا ایجاد شده است؟
حقیقتاً، قبل از بحران کرونا به اعتقاد من تیم ملی زنان با حمایت مسئولین فدراسیون و کادرفنی، طبق برنامهریزی خوبی که داشت، روند رو به رشدی را پیش گرفته بود و شرایط خیلی خوبی داست اما از وقتی که این ویروس عجیب و غریب دنیا را به هم ریخت و باعث شد اردوهای تیم ملی تعطیل شود، مشکلات ما هم شروع شد. من مطمئنم اگر اردوهای تیم ملی از سال گذشته مستمر ادامه پیدا میکرد، قطعاً شرایط رکوردی و انگیزشی ما رشد چشمگیری پیدا میکرد. طوری که قطعاً میتوانستیم با رقبای آسیایی رقابتی نزدیک داشته باشیم. کادرفنی و فدراسیون هم پیگیر بودند و حواسشان به ما بود اما خب به واسطه وضعیت موجود چارهای جز تحمل شرایط برای خروج از این وضعیت بحرانی نداشتیم.
المپیک توکیو که قسمت زنان وزنهبرداری نشد. آیا برای المپیک 2024 از حالا برنامه داری؟
از وقتی وارد وزنهبرداری شدم، دنبال این بودم که هر طور شده جایگاه ایدهآل و قابل توجهی را برای خود درعرصه بینالمللی دست و پا کنم. تا به امروز تمام سعی و تلاشم را به کار گرفتم که با فشار و تمرکز بیشتر روی تمرینم بهترین عملکرد فنی را از خود بجا بگذارم. به همین دلیل مطمئن باشید تا وقتی که بدنم اجازه تمرین و فشار تمرین را بدهد، محکم میایستم و برای افتخارآفرینی در وزنهبرداری زنان تلاش میکنم. حضور در المپیک برای من خیلی ارزشمند است. بنابراین تا زمانی که بتوانم برای کسب سهمیه المپیک و حضور در این رویداد بزرگ میایستم و فشارهای تمرینی سنگین را تحمل میکنم. بعد از آن هم علاقهمندم در عرصه مربیگری اگر لایق بودم تجربیاتم را به آیندهسازان وزنهبرداری ایران انتقال دهم.
برای بازی در تیم ملی، هیچ دروازهبانی لایقتر از من نیست
امیر اسدی @amir_asadi62
از نظر سیو نجاتبخش، بهترین آمار را در لیگ نروژ به نام خود ثبت کرده است. شاید کمتر کسی سراغ این آمار برود اما این گویای عملکرد ویژه سوشا مکانی در این کشور اروپایی است. دروازهبانی که نزدیک به دو دهه است در فوتبال حرفهای حضور دارد و در این مدت بارها به اردوی تیم ملی ایران دعوت شده و چندین مرتبه هم درون دروازه قرار گرفته. او که سابقه بازی در فجرسپاسی، پاس همدان، نفت تهران، استیلآذین، پرسپولیس، نفت مسجدسلیمان و استروم گودست را در کارنامه دارد، این روزها در ترکیب میوندالن میدرخشد و تا پایان هفته بیست و چهارم لیگ برتر نروژ نیز دو عنوان فردی را به دست آورده است. او جدا از اینکه بهترین دروازهبان نروژ از نظر سیو است، برترین بازیکن میوندالن هم محسوب میشود. تیمی که به قول سوشا اگر خط حمله قویتری داشت الان به جای دست و پا زدن در جمع فانوس به دستها در میانههای جدول حضور داشت و حتی میتوانست برای کسب سهمیه اروپایی بجنگد. مکانی با تکیه بر همین عملکرد معتقد است باید درون دروازه تیم ملی بایستد و لایقترین فرد برای حضور در این پست محسوب میشود. او در گفت و گو با ایران ورزشی صحبتهای جالب دیگری نیز مطرح کرده که میتواند بعد از بیخبری چند ماهه او را به یکی از سوژههای فوتبال ایران تبدیل کند.
فصل قبل با عملکردی که از خود بجا گذاشتی توانستی با میوندالن سهمیه حضور در لیگ برتر را به دست بیاوری. این فصل هم ماجرای درخشش تو ادامه دارد و من نمرههای دروازهبانهای حاضر در لیگ برتر را که دیدم، در صدر حضور داری. آن هم با اینکه تیم شما جزو تیمهای پایین جدول است اما تو از نظر سیو نجاتبخش در رتبه اول حضور داری. دوست دارم درباره این عملکرد صحبت کنی و اینکه شرایط در این فصل برای تو چطور رقم خورده است.
حقیقتش از ابتدای لیگ مشخص بود که تیم ما نسبت به تیمهای قدرتمند و تا بن دندان مسلح لیگ حرفی برای گفتن البته برای حضور در جمع 10 تیم برتر ندارد. کمی که از بازیها گذشت دیدیم که تیم ما اصلاً گلزن هم ندارد. یعنی برای ما به ثمر رساندن حتی یک گل در بازی خیلی سخت شد. الان به جایی رسیده که میبینیم پایین جدول هستیم و برای بقا در لیگ برتر میجنگیم. با اینکه تیم پانزدهم جدول هستیم، تیم شانزدهم 10 یا 11 گل بیشتر از ما به ثمر رسانده. اگر تعداد گلهای زده ما با توجه به تعداد گلهای خورده 10 گل بیشتر بود، مطمئناً میتوانستیم در رتبههای هشتم تا یازدهم جدول باشیم و دیگر به بقا فکر نکنیم. حالا اینها بحثهای فنی است که باید با دقت نگاه کرد و دید ایراد کار از کجاست. با توجه به اینکه لیگ ما خیلی زیاد گل دارد و اصلاً چیز عجیبی نیست که میانگین رد و بدل شدن گل در هر بازی به چهار یا پنج هم برسد. با همه این اوصاف من در 24 هفته و از نظر امتیازگیری، فکر میکنم امتیاز 3/7 یا 4/7 را به نام خودم ثبت کردهام. با توجه به اینکه تیممان در رده پانزدهم قرار دارد، این آمار خوبی محسوب میشود. از نظر سیو در طول بازی بین تمام دروازهبانهای لیگ نفر اول هستم و این نشان میدهد آمار من درخشان است.
این البته اتفاق خوبی است که برای بررسی عملکرد دروازهبانها تعداد سیو نجاتبخش را در نظر میگیرند و نه تعداد کلینشیت و گل خورده.
دقیقاً. این مهم است که وقتی به یک دروازهبان نمره میدهند باید عملکرد و تعداد سیوهای او را در نظر بگیرند. در لیگ ایران رسم است که صرفاً وقتی یک دروازهبان، دروازهاش را بسته نگه میدارد میگویند به به و وای چه عملکردی. در صورتی که شاید آن تیم طی پنج هفته دو تا توپ هم سمت دروازهاش نرود. بنابراین تمام کلین شیتها و بسته نگه داشتن دروازه را نباید به اسم یک دروازهبان نوشت. یک نکته مهم که در لیگ نروژ وجود دارد این است که آنالیزها به طور دقیق انجام میشود و هر کسی نظر غیرکارشناسی نمیدهد. در لیگی که چشمها رویت است و عملکردت را آنالیز میکنند و به حق هم آنالیز میکنند، من با میانگین چهار سیو در هر بازی رتبه اول را در اختیار دارم. ضمن اینکه نشان دادهام در طول این 24 هفته عملکردم ثبات هم داشته است.
میخواهم روش امتیازدهی کارشناسهای نروژی را بدانم. اینکه یک دروازهبان سیوهای متعددی انجام بدهد اما چند اشتباه مهلک هم مرتکب شود، روی نمرهها تأثیر نمیگذارد؟
میخواستم در ادامه چند نکته دیگر بگویم که سؤال شما یکی از آنها بود. تیم ما پانزدهم جدول است اما برای من از نظر فردی فصل فوقالعادهای رقم خورده. خیلی جالب است که بدانید من در طول این 24 هفته فقط یک اشتباه تأثیرگذار انجام دادهام. به گفته کادر فنی و تیم آنالیز لیگ و باشگاه خودمان، در کل بازیها و گلهایی که خوردهام، فقط یک بار اشتباه کردهام که روی نتیجه بازی تأثیر گذاشته. میتوانید فیلم تک تک بازیهای ما را ببینید و به این نکته برسید که تا اینجای کار اشتباه دیگری مرتکب نشدهام. این را میتوان ثبات عملکردی اسم گذاشت و جزو شاخصههای یک دروازهبان محسوب میشود. برای یک دروازهبان و یک تیم فوقالعاده است که بازیکنش اشتباههای مکرر انجام ندهد و بتواند خیال بقیه را از پستی که در آن حضور دارد، آسوده کند. این از نکتههای مثبت عملکرد این فصل من بوده و اگر بخواهیم کارشناسی به این موضوع نگاه کنیم، دریافت میانگین نمره 3/7 تا 4/7 برای یک دروازهبانی که تیمش پانزدهم جدول است میتواند عملکردی طلایی باشد. البته خودم از نظر شخصی این اعتقاد را دارم که این عملکرد طلایی میتوانست طلاییتر باشد. به عنوان نمونه اگر تیم ما میتوانست گلهای بیشتری بزند یا در خط حمله عملکرد بهتری ارائه میدادیم و خیلی نکتههای دیگر، عملکرد من هم بیشتر به چشم میآمد. فکر میکنم جواب سؤال شما را دادم و مطمئن باشید اگر یک دروازهبان اشتباه بزرگ و مکرر انجام بدهد، قطعاً از امتیازش کم خواهد شد.
کادرفنی میوندالن درباره عملکرد تو چه نظری دارند؟
در کادر فنی و تیم آنالیز ما صحبتی وجود دارد که میگویند خط دروازه میوندالن در این فصل بهترین عملکرد را داشته و من برتر از بقیه بودهام. حتی هواداران و مربیان میوندالن هم بر این اعتقادند که من بهترین بازیکن تیم هستم و جزو بازیکنان مؤثر لیگ برتر نروژ. البته شش هفته از مسابقات مانده و این بازیها میتواند تعیین کند که تیم ما میتواند در لیگ بماند یا نه. اگر در لیگ بمانیم برای تیم ما کمتر از قهرمانی نخواهد بود. با این شرایطی که داریم، تعداد گلی که به ثمر رساندهایم و نمایشی که داشتهایم. مطمئناً عملکرد من زمانی قسمت طلایی خودش را نشان میدهد که بتوانیم با نتایجی که میگیریم، تیم را در لیگ حفظ کنیم.
برای بقا چقدر شانس دارید و آیا میتوانید در لیگ برتر نروژ بمانید؟
در این شش هفته شانس بالایی داریم. به خاطر اینکه اگر در سه تا از بازیها به پیروزی برسیم میتوانیم در لیگ بمانیم. دو، سه بازی شش امتیازی و مستقیم در خانه داریم و این فرصت را داریم تا از فرصت میزبانی استفاده کنیم. این موضوع دور از دسترس نیست و میتوانیم در لیگ بمانیم. اگر بقای ما قطعی شود، مطمئناً هیچوقت هواداران و کادرفنی عملکرد مرا فراموش نخواهند کرد. آن هم با توجه به مشکلاتی که داشتیم. ما این فصل از کمبود بازیکن و کمبود بودجه رنج بردیم و البته خط حمله تیم هم عملکرد خوبی ارائه نداد. به همین خاطر معتقدم اگر بمانیم، هیچکس عملکرد طلایی مرا از یاد نخواهد برد.
با این عملکردی که از خودت بجا گذاشتهای، فکر میکنی لایق دعوت به تیم ملی هستی و یا میتوانستی در این یکی دو اردو کنار سایر بازیکنان باشی؟
میخواهم جوابی بدهم که کامل باشد. نمیخواهم سؤالی که پرسیدید را طوری جواب بدهم که خواننده برداشت خودش را داشته باشد. میخواهم واقعیت را به شما بگویم. وقتی حرف از لیاقت میزنید، باید به تمام نکتهها اشاره کنم. من کاری ندارم به اینکه سرمربی تیم ملی سلیقه دارد و از این جملههای کلیشهای. آدمی هم نیستم که مثل بقیه که دعوت نمیشوند بیایم بگویم سلیقه مربی و خیلی مسائل دیگر. من کاری به این مسائل ندارم، بحثم فقط عملکرد است. من با توجه به ثبات عملکردی و نمرههایی که در طول 24 بازی، از ابتدای فصل تا همین حالا گرفتهام حرف میزنم. من کاری ندارم که یک استقلالی دوست دارد دروازهبان تیمش در تیم ملی باشد و یا یک پرسپولیسی همینطور. اینها تعصبهای کورکورانه است و من دربارهاش حرف نمیزنم. شما بحث لیاقت را کردید و من هم دوست دارم فقط در این مورد حرف بزنم. حقیقت این است که با توجه به ثبات عملکردی من و دریافت نمره بالا در 24 هفته لیگ، من باید دروازهبان شماره یک تیم ملی باشم. شما دارید بحث دعوت شدن را میکنید؟ صحبت من بازی در ترکیب ثابت است. اصلاً نمیخواهم دعوت شوم، دعوت بشوم که چه اتفاقی بیفتد. من با سابقه 15، 20 سالهای که در سطح اول فوتبال ایران دارم، باید بنشینم که یک مربی مرا دعوت کند؟ میخواهم دعوت نکند. دوست هم نداشت دعوت نکند اما تیم ملی برای شخص نیست. تیم ملی جایی نیست که بخواهید تصمیمهای شخصی را دخالت بدهید. تیم ملی برای همه مردم ایران است، همه مردم ایران و هر کسی که لیاقت دارد باید دعوت شود. هر کسی که لایق است برای این پیراهن میجنگد. من هم میجنگم و فقط حرف نمیزنم. نمینشینم شش ماه که یک نفر دیگر برای دعوت به اردو به تمجید از سرمربی تیم ملی بپردازد و مدام بگوید بهبه، عجب مربی خوبی. نه، تیم ملی یعنی جنگ. یعنی بجنگی برای مملکت و کشورت.
یعنی معتقدی همین حالا باید دروازهبان اول تیم ملی باشی؟
با توجه به اینکه حرف از لیاقت زدید، هیچکس را در این زمینه لایقتر از خودم نمیبینم که دروازهبان شماره یک تیم ملی باشد. هیچکس. برای تمام دروازهبانهایی که در تیم ملی هستند احترام قائلم. با همه آنها هم یک روزی کار کردهام، چه زمانی که تازه وارد فوتبال شده بودند و چه بعدها که بزرگتر شدند. همه آنها محترم اما وقتی حرف از لیاقت، حقیقت و مسائل فنی دروازهبانی میزنید، اگر کلاهتان را قاضی کنید به نام من میرسید. اگر کسی کمی درک دروازهبانی داشته باشد میتواند بهتر حرفهای مرا درک کند. همه اینهایی که در تیم ملی هستند یا خودشان را لایق پوشیدن پیراهن تیم ملی میدانند، تمام این آیتمها را کنار هم بگذارند و ببینند حق چه کسی است دروازهبان اول تیم ملی باشد.
اما دروازهبانهای دیگر هم آمار خوبی به نام خود ثبت کردهاند و اینطور نیست که آنها چشمبسته به تیم ملی دعوت شوند.
گفتم که وقتی بحث لیاقت به میان میآید، شما باید بهترین را انتخاب کنید. 24 بازی برای میوندالن انجام دادهام، آن هم با کمترین نوسان و نمرهای فوقالعاده. به عنوان بهترین بازیکن تیمم انتخاب شدهام و بهترین دروازهبان لیگ. از نظر سیو و تعداد آنها در صدر قرار دارم. شما ببینید کدام یک از دروازهبانهای تیم ملی یا آنهایی که مدعی هستند، لایق ایستادن درون دروازه تیم ملی هستند. همه دروازهبانها البته برادران من هستند اما سلیقه مربی و اینکه او دوست دارد چه کسی را دعوت کند و بازی بدهد، بحث شخصی است. اصلاً چند کارشناس دروازهبانی بیایند تا با آنها بحث کنم. شک ندارم که میتوانم همه آنها را قانع کنم که لایق بازی در ترکیب اصلی تیم ملی هستم. اصلاً یک دروازهبان ایرانی در لیگ ایران یا دنیا پیدا کنند که بتواند جلوتر از من و لایقتر از من باشد، قول میدهم جلوی دوربین بگویم که من اشتباه کردم و فلانی از من لایقتر است. اینقدر اطمینان دارم که میگویم هیچکدام از دروازهبانهای ایرانی لیاقت بیشتری نسبت به من ندارند. من اتفاقاً کارشناسها و افرادی که فوتبال و دروازهبانی را میفهمند، به این چالش دعوت میکنم. بیایند بحث کنند و یک نفر را انتخاب کنند و بگویند او به این دلایل از تو بهتر است. حتی مربی دروازهبانهای تیم ملی هم بعید میدانم بتواند مرا قانع کند که کسی لایقتر از من برای پوشیدن پیراهن شماره یک تیم ملی وجود دارد.
من نمیخوهم قضیه را شخصی کنم اما چنین داستانی که تو در نروژ و به لحاظ انجام سیو نجاتبخش داری، برای امیر عابدزاده نیز در پرتغال رخ داده. باز هم تأکید میکنم که نمیخواهم مصاحبه ما شخصی شود اما امیر هم در پرتغال از این نظر عنوان اول را در اختیار دارد. میخواهم کمی هم انصاف را رعایت کنیم.
من اصلاً بحثی ندارم. امیر عابدزاده در پرتغال چند هفته است دارد بازی میکند. من 24 هفته این آمار را نگه داشتم. یعنی چه؟ یعنی شما در طول یک فصل میتوانید عملکرد یک دروازهبان را در نظر بگیرید و من دقیقاً 24 هفته پشت سر هم و بدون یک وقفه همه بازیها را به میدان رفتهام. امیر کلاً چند بازی از لیگشان گذشته و هیچ تضمینی نیست که بتواند تا انتهای فصل فیکس باشد و حتی بتواند این روند را ادامه بدهد. برای من هم اگر بخواهید چند هفته ابتدایی را در نظر بگیرید، مثلاً سه هفته، تیم ما یک برد داشت و دو مساوی. از هر نظر من بهترین دروازهبان هم بودم و تیم ما هم جایگاه بالایی داشت. الان اما چون انتهای فصل هستیم و من این روند را در هفتههای بیشتری نگه داشتهام، ثبات را میتوانید ببینید. یعنی تقریباً یک فصل کامل را بدون نوسان پشت سر گذاشتهام. ضمن اینکه شما از من بحث لیاقت را پرسیدید و من هم بحث لیاقت را کارشناسی و با دلیل و مدرک به شما گفتم. به عنوان یک دروازهبان، هر کسی که چنین پستی در اختیار دارد یا مربی است میتواند نظر بدهد و مشکلی هم با این موضوع ندارم. آمار و ارقام و نظرات کارشناسی هم میگوید چه کسی در حال حاضر لایق پوشیدن پیراهن شماره یک تیم ملی است.
یعنی برای تو فقط دعوت به تیم ملی مهم نیست و میخواهی بازی هم بکنی؟
فقط دعوت به تیم ملی مهم نیست، مهم این است که برای تیم ملی کشورت مثمرثمر باشی. حالا شما یک سؤال دیگر میپرسی که چرا به تیم ملی دعوت نمیشوم؟ تا یک جایی را من میتوانم پاسخ بدهم. حالا اینکه من چرا دعوت نمیشوم را حتی سرمربی تیم ملی هم نمیتواند پاسخ بدهد. در حوزه دروازهبانی، مربی دروازهبانهای تیم ملی باید نظر بدهد. من حاضرم با او رو در رو بنشینم و یک ساعت جلسه بگذارم و حرف بزنیم. او میتواند مرا قانع کند که لایقتر از من دروازهبانی هست؟ اگر توانست مرا قانع کند جلوی همه عذرخواهی میکنم و میگویم قانع شدم که الان لایق این اتفاق نیستم اما اگر نتوانست مرا قانع کند، آن وقت هم من جواب سؤالم را میگیرم و هم شما. شاید هم اصلاً بحث، بحث فنی نباشد. اگر موضوعی با دلیل و مدرک به من ثابت شود، جلوی آن نمیایستم و مخلص آدمی هستم که حرف حق میزند.
در این مدت به سرت زده که ملیت خودت را تغییر بدهی و برای نروژ بازی کنی؟ اصلاً آیا قانون به تو این اجازه را میدهد؟
از وقتی که اینجا آمدم تا همین الان، هیچ تمایلی نشان ندادم که ملیت خودم را عوض کنم. کسی که میخواهد برای تیم ملی یک کشور دیگر بازی کند، اول باید خودش تمایل نشان بدهد و بگوید مثلاً از الان دوست دارم ملیتم را تغییر بدهم و برای کشوری بازی کنم که در لیگ آن حضور دارم. داستان من یا داستان کسانی که یک جای دیگر به دنیا آمدهاند و پاسپورت آن کشور را دارند، متفاوت است. شما به عنوان بازیکنی که مثلاً در اروپا به دنیا آمدهای و بخصوص نروژ، اگر بخواهی در لیگ نروژ بازی کنی، کار چندان سختی نیست. البته اگر استعدادش را داشته باشیم اما اگر با پاسپورت ایرانی و به عنوان سهمیه بازیکن خارجی به یک کشور اروپایی بیایی و در پست دروازهبانی بازی کنی، واقعاً کار دشواری پیش رو خواهی داشت. من یکسری بازیکنان ایرانی را میشناسم که در کشورهایی چون یونان، اسپانیا و جاهایی که میشود با سرمایهگذاری پاسپورت گرفت، حضور دارند و بعد از آن توانستند به عنوان سهمیه بازیکن همان کشور مشغول بازی شوند. داستان من اما با آن بازیکنان فرق دارد. بخصوص در پست دروازهبانی. واقعاً برای یک دروازهبان آسیایی سخت است که به یک کشور اروپایی بیایی و بازی هم کنی. حالا این اتفاق برای من رخ داده، آن هم بدون اینکه اعتباری از تیم ملی کشورم گرفته باشم. یا اینکه اعتباری از مربیانی که در تیم ملی حضور داشتند گرفته باشم.
منظورت مشاوره آنها به تیمهای خارجی است که مثلاً فلان بازیکن خوب است و او را جذب کنید؟
دقیقاً. کارلوس کیروش وقتی از تیم ملی رفت، بازیکنانی که تحت نظر خودش بودند و رشد کردند را به برخی باشگاهها پیشنهاد داد و آنها را در این مسیر کمک کرد. یا ویلموتس، وقتی از تیم ملی ایران رفت علیرضا بیرانوند را به باشگاههای بلژیکی پیشنهاد کرد. به باشگاههایی چون آنتورپ که علی حالا آنجا حضور دارد. او به باشگاههای بلژیکی برای جذب بیرانوند، یکجورهایی گارانتی و تضمین داد تا آنها هم این کار را انجام بدهند. من از هیچ یک از این آپشنها برخوردار نبودم. وارد فوتبال اروپا که شدم، به عنوان کسی که از صفر شروع کرده راهی نروژ شدم. اینجا کسی نمیداند شما کجاها بازی کردهای و چه رزومهای داری. باید زندگی جدید خودت را بسازی و تلاش کنی تا موفق شوی. به عنوان نمونه اگر از نروژیها بپرسی پرسپولیس یا تیم ملی ایران را میشناسید، شاید پنج درصد از آنها هم پاسخ مثبت ندهند. خلاصه اینجا آمدم، آن هم بدون پشتوانه. الان اما به جایی رسیدم که در لیگ نروژ برای خودم اسم و رسمی دارم و فوتبالدوستان از من با احترام صحبت میکنند. این یعنی پیشرفت و همان چیزی که من انتظارش را داشتم. وقتی وارد یک لیگ میشوید و از صفر شروع میکنید و به موفقیت هم میرسید، این نشانه پیشرفت بزرگی است. حالا اینکه مربی تیم ملی ایران میخواهد سلیقه خودش را خلاف جهت فوتبال حرفهای و پیشرفت من نشان بدهد، برای من ملاک و معیار نیست. برای من ملاک و معیار نظر مردم ایران است. مهم است که آنها بدانند آیا حق من است دعوت شوم و بازی کنم یا نه. این موضوع برای من راضی کننده است و همین که در مسیر پیشرفت قرار دارم و البته در این راه پرفراز و نشیب، کم اشتباه بودهام، نشانه موفقیت است. با توجه به تمام سنگاندازیها و کجسلیقگیهایی که انجام میشود، باز هم کار خودم را انجام میدهم و به مسائل دیگر فکر نمیکنم. فوتبال حرفهای همانطور که بیرحم است، اگر واقعاً لیاقتش را داشته باشی، به هدفت میرسی. آدمها میآیند و میروند اما اگر شما تلاش کنی و لایق باشی، میمانی و به خواستهات میرسی. شاید دیر برسی اما روزی به این هدفت میرسی.
در ماههای اخیر که نقل و انتقالات لیگ ایران در جریان بود، پیشنهادی دریافت کردی که به آن فکر کنی یا از حضور در میوندالن راضی بودی؟
شما چند باشگاه را کنار بگذار که با آنها نمیشود در مورد مسائل مالی حرف زد. منظورم باشگاههایی هستند که مشکلات مالی فراوانی دارند و بودجهای اندک. نمیخواهم اسم بیاورم اما اگر از 16 تیمی که در لیگ برتر حضور دارند، شش تا از آنها را به خاطر مسائل مالی کنار بگذاریم، میماند 10 تیم. اگر دروغ نگفته باشم از شش یا هفت تیم پیشنهاد خیلی جدی داشتم. اسم تیمها را هم نمیخواهم بگویم، به خاطر اینکه اصلاً نه برای من سودی دارد و نه برای آن باشگاه. خودت هم بهتر مرا میشناسی که اهل بازارگرمی هم نیستم. همانطور که گفتم از 10 باشگاهی که شاید توان مالی پرداخت مبلغ رضایتنامه مرا داشتند، حداقل شش یا هفت تا از آنها سراغ من را گرفتند اما واقعیتش فعلاً قصد بازگشت به فوتبال ایران را ندارم. شاید و شاید در شرایط خاص این اتفاق بیفتد، مثل زمانی که آمدم و یک نیم فصل برای نفت مسجدسلیمان بازی کردم. آن هم به خاطر شرایط خاصی که داشتم. الان اما قصد برگشت ندارم، نه از نظر شخصی و نه از نظر قانونی چون قوانین فیفا اجازه نمیدهد که قبل از پایان لیگ نروژ و آغاز فصل نقل و انتقالات ژانویه، جابجا شوم. از لحاظ شخصی هم تصمیمی برای بازگشت ندارم. همین که روز به روز از نظر شرایط فنی خودم را بهتر و باتجربهتر میبینم، برای من یک پیشرفت به حساب میآید. بنابراین همین مسیر را ادامه میدهم و از رسیدن به درجههای بالاتر هم سیر نمیشوم چون باید هر روز بهتر از دیروز باشم.
آیا از استقلال هم پیشنهاد داشتی؟
داشتم اما دوست ندارم اسمی از تیمی ببرم.
میان صحبتهایت گفتی که برخی تیمهای ایرانی نمیتوانند رقم رضایتنامهات را پرداخت کنند. مگر رقم بالایی است؟
باشگاه میوندالن رضایتنامه مرا به این راحتیها صادر نمیکند. من سه فصل دیگر قرارداد دارم و قطعاً باشگاه علاقه ندارد تا بهترین بازیکن تیمش و بهترین دروازهبان لیگ نروژ را از دست بدهد. هیچ دلیل قانعکنندهای برای این کار نیست و میدانم که مسئولان باشگاه هم چنین نظری دارند که بخواهند مرا از دست بدهند. این حرفی که من میزنم، مسأله دیگری است. به عنوان مثال وقتی لیگ ما اینجا تمام میشود، اگر خودم تمایل داشته باشم که برگردم و در لیگ ایران برای تیمی بازی کنم، برای یک فصل قرضی اگر بخواهیم در نظر بگیریم، من نیم فصل را در نروژ از دست میدهم چون اینجا که لیگ تمام میشود تا سال بعد که آغاز شود، حدوداً میتوانم یک فصل و شاید هم کمتر برای تیمهای ایرانی بازی کنم. این هم به خاطر تفاوت در تاریخ لیگهای ایران و نروژ است. با توجه به برنامهای که خودم در نظر گرفتم، گفتم اگر تمایل داشته باشم و بخواهم یک فصل و قرضی برای تیمهای ایران بازی کنم، میتوانم آن را به باشگاه انتقال بدهم. اینکه آنها قبول کنند یا نه را نمیدانم اما میتوانستم این قول را بگیرم که با پرداخت 200 هزار یورو، رضایتنامه قرضی من صادر شود. حالا این علاوه بر دستمزدی است که باشگاه باید برای جذب من پرداخت کند. شما بهتر میدانید که در ایران، باشگاههایی که توان مالی پرداخت این مبلغ را داشته باشند، زیاد نیستند.
با توجه به شرایط اقتصادی که الان وجود دارد و قراردادهای ریالی که در ایران بسته میشود و فایدهای هم ندارد، بازگشت اتفاق خوبی نیست. بخصوص اینکه من هم آدمی نیستم که به خاطر بحث مالی آیندهام را خراب کنم و وارد این داستان شوم که کدام باشگاه ایرانی به من پول بیشتری میدهد.
این مسأله برای زمانی است که خودت این تصمیم را داشته باشی که یک فصل برای یک تیم ایرانی بازی کنی که من فعلاً چنین مسیری را در نظر نگرفتهام. البته مگر در شرایط خاص که راه دیگری نداشته باشم که بخواهم برگردم و در لیگ ایران بازی کنم. پس کلاً این مسأله منتفی است و بحث اینکه از کدام تیم پیشنهاد داشتم یا نه، زیاد توفیری نمیکند و درست هم نیست که آدم گذشته را باز کند.
اینکه بگویم از فلان تیم پیشنهاد داشتم چه سودی برای طرفین دارد؟ جز اینکه مدتی بحث رسانهای میشود و به آن میپردازند اما آیا نکتهای فنی به من اضافه میکند؟ قطعاً نه. وقتی شرایطش را ندارم و نمیتوانم جدا شوم، حتی اگر از رئال مادرید هم پیشنهاد داشته باشم، صحبت درباره آن شبیه بازارگرمی است که من اهلش نیستم.
حضور رسولپناه در جلسه روز یکشنبه هیأتمدیره!
با اینکه حدود سه هفته پیش مهدی رسولپناه از سمت سرپرستی مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس استعفا کرد یا بهنوعی او را کنار گذاشتند، اما هنوز در هیأتمدیره این باشگاه حضور دارد. جالب اینجاست که روز یکشنبه جلسه هیأتمدیره باشگاه پرسپولیس برگزار شد و رسولپناه هم در این جلسه حاضر بود؛ جلسهای که هیچ خبری از آن بیرون نیامد! به نظر میرسد احتمالاً همین حضور رسولپناه در جلسه هیأتمدیره میتواند دلیل عدم انتشار خبر برگزاری جلسه باشد چراکه بعد از انتشار ویدئوی موضعگیریهای او بهنوعی وجهه مدیریتیاش از بین رفته است.
بعد از انتصاب سمیعی بهجای رسولپناه گفته شد تکلیف هیأتمدیره پرسپولیس هم مشخص خواهد شد اما نه رغبتی و رسولپناه رفتند، نه تکلیف حضور سمیعی در هیأتمدیره مشخص شد و نه فرد تازهای به جمع قبلی پیوست تا برخی بگویند با تغییر مدیرعامل فقط رخ ماجرا عوض شده و پرسپولیس با همان تیم مدیریتی قبلی اداره میشود!
بازگشت بیسروصدای یک بازنشسته به باشگاه پرسپولیس
اخیراً و بعد از تغییرات مدیریتی باشگاه پرسپولیس فردی به نام علیپور بهعنوان مشاور اداری از مدیریت باشگاه حکم گرفته و مشغول به کار شده است. البته این فرد برای اعضای باشگاه پرسپولیس فردی نامآشناست چراکه در دوران مدیریت علیاکبر طاهری بهعنوان معاون اداری باشگاه خدمت میکرد و بهعلت بازنشستگی با دستور سازمان بازرسی از باشگاه رفت. جالب اینکه حالا او بعد از دو سه سال با وجود بازنشستگی با عنوان مشاور به باشگاه برگشته و در واقع همان کار معاون اداری را انجام میدهد. در واقع اینطور به نظر میرسد که باشگاه برای بازگرداندن ایشان به سمت قبلی قانون را دور زده است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که وقتی صحبت از بازگشت مدیری مثل حمیدرضا گرشاسبی به مدیریت باشگاه شد بحث بازنشستگی مهمترین عامل بازگشت او به این باشگاه دولتی بود، اما حالا یک مدیر بازنشسته بیسروصدا به باشگاه دولتی برگشته و مشغول به کار است.
جنگ آخر
اسپانیا و آلمان امشب در سویل روبهروی هم قرار میگیرند تا یکی به نیمهنهایی لیگ ملتهای اروپا صعود کند. آلمان در حال حاضر با 9 امتیاز در صدر گروه 4 قرار دارد با یک امتیاز بیشتر نسبت به اسپانیا و این یعنی لاروخا برد میخواهد و ژرمنها به تساوی راضیاند.
پیش بازی
اسپانیا میتوانست با خیالی آسودهتر به این بازی خانگی بیاید اگر شنبه در بازل بر سوئیس غلبه میکرد اما اوضاع آنطور که میخواستند پیش نرفت و تیم لوییس انریکه با گل دقیقه 89 جرارد مورنو از این سفر امتیاز گرفت. سرخیو راموس که غالباً روی ضربات پنالتی قابل اعتماد است، دو پنالتی را مقابل تیم ولادیمیر پتکوویچ از دست داد تا کار اسپانیا سخت شود. اسپانیا روی نوار نبردن افتاده، این تیم ماه گذشته در لیگ ملتهای اروپا با یک گل به اوکراین باخت و چهارشنبه گذشته در دیداری دوستانه با هلند یک بر یک مساوی کرد.
میشود گفت انریکه هنوز نتوانسته بهترین ترکیب خود را پیدا کند هرچند هنوز زمان زیادی برای مربی سابق بارسلونا هست که تیم خود را برای مسابقات قهرمانی اروپا در تابستان آینده آماده کند. پیش از این فرانسه صعود خود را به دور پایانی لیگ ملتها قطعی کرده و بدون شک اسپانیا هم میخواهد به آنها ملحق شود تا بعد از دوران پرافتخار یک دهه قبل و قهرمانیهای متعدد نخستین بار بعد از فتح یورو 2012 دستش به جام برسد. آلمان وضعیت بهتری دارد و با یک تساوی به هدفش میرسد. تیم یواخیم لوو هم در مرحله گروهی لیگ ملتها از شرایط ایدهآل به دور بوده و تنها دو برد از پنج مسابقهاش به دست آورده اما پیروزی 3 بر یک شنبه مقابل اوکراین، این تیم را در جایگاهی مقتدر قرار داده. «دی مانشافت» ابتدا از تیم آندری شوچنکو عقب افتاد اما لروی سانه کار را به تساوی کشاند و دو گل از تیمو ورنر سه امتیاز مهم را برای میزبان به ارمغان آورد.
آلمان از شهریور گذشته که در مقدماتی یورو 2020 با نتیجه 4 بر 2 به هلند باخت، بدون شکست بوده هرچند در همان رقابتها هم در گروه خود صدرنشین شد و مثل همیشه یکی از مدعیان قهرمانی به حساب میآید بخصوص با انگیزهای که از نمایش فاجعه بار جام جهانی 2018 در این تیم وجود دارد. لیگ ملتها البته برای قهرمان چهار دوره جام جهانی یک اولویت نیست اما آلمان مصمم است یک غول اروپایی دیگر را کنار بزند و به جمع 4 تیم پایانی برود.
اخبار تیمی
انتظار میرود لوییس انریکه با همان تیمی که به دیدار با سوئیس فرستاد، به مصاف آلمان برود هرچند شاید تغییراتی در یک سوم هجومی تیمش به وجود آورد. جرارد مورنو به عنوان بازیکن جانشین گل تساوی اسپانیا را زد و برای همین شاید جایی در ترکیب اصلی پیدا کند ضمن اینکه آلوارو موراتا هم برای حضور در زمین از ابتدا، مدعی است. کوکه و سرخیو کانالس دیگر گزینههای انریکه هستند اما مارکو آسنسیو مقابل سوئیس حتی روی نیمکت نبود و بعید است جایی در ترکیب اصلی بازی امشب داشته باشد. انریکه شاید باز هم به اونای سیمون درون دروازه اعتماد کند، دروازهبان اتلتیک بیلبائو درحال حاضر و با وجود داوید دخئا، دروازهبان منچستریونایتد انتخاب اول انریکه شده است.
تونی کروس محرومیت یک جلسهای خود را پشت سر گذاشته و بازیکن 30 ساله رئال مادرید میتواند به جای روبین کخ در خط میانی قرار بگیرد. یولین برانت و لوکا والدشمیت در بازی شنبه به عنوان جانشین به زمین آمدند و امیدوار به حضور در ترکیب اصلی هستند اما لوو میخواهد تغییرات تیمش را به حداقل برساند.
به این ترتیب، ورنر و سانه در خط حمله در کنار سرژ گنابری بازی میکنند و ایلکای گوندوغان و لئون گورتزکا همراه با کروس در خط میانی به کار گرفته میشوند.
ترکیب احتمالی
اسپانیا: سیمون؛ روبرتو، راموس، تورس، رگیلون؛ بوسکتس، مرینو، رویس؛ اویارسابال، موراتا، مورنو
آلمان: نویر؛ گینتر، سوله، رودیگر، مکس؛ گوندوغان، کروس، گورتزکا؛ ورنر، گنابری، سانه
یک نکته مهم برای سلطانیفر و صالحیامیری
پنجرههای شکسته ورزش ایران نیاز به تغییر دارد
سرمقاله
علی عالی
«کرونا، تحریم، تعطیلی». اینها کلیدواژههای فدراسیونهای ورزشی در این روزهاست. از فدراسیون فوتبال تا بسکتبال و هندبال و والیبال. عارضه ورزش ایران در این روزها همین است؛ بحران عدم پاسخگویی. این سه واژه راه را برای شفافیت بستهاند، کار را برای نظارت سخت کردهاند و رسانهها را برای پاسخگو کردن سیستمهای مدیریتی به چالش کشیدهاند. هیچکس حرف نمیزند و اعتماد عمومی به عملکرد بسیاری از مدیران فدراسیونهای ورزشی زیر علامت سؤالِ بزرگی است. رصد اخبار ورزش ایران ثابت میکند وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک بهمراتب مواضع شفافتری نسبت به مدیران فدراسیونها داشتهاند. مسأله مهمتر، پرسش درباره فعالیتهای فدراسیونهاست. فدراسیونهایی که عادت به بودجه دولت دارند، از درآمدزایی به دور هستند و برنامهای هم برای استقلال ندارند، چرا بهانههایشان به کرونا، تحریم و تعطیلیها بازمیگردد؟ آش آنقدر شور هست که برای تبییناش میتوان به نظریه و تئوری هم متوسل شد. نظریه «پنجره شکسته» - دستاورد فکری مشترک یک جرمشناس و یک جامعهشناس آمریکایی - ، خیلی ساده میگوید محتوای پیام برخی تغییرات یا پدیدههای ظاهراً کوچک، خیلی بزرگ است. مثالش هم ساده است: وقتی وارد یک کشور میشوید، از نوع برخورد شهروندانش در مورد فرهنگ و سطح آگاهی اجتماعی آنها داوری میکنید. گاهی شنیدن یک دروغ کوچک از فردی برجسته، کل داوری و نگاه ما در مورد او را تغییر میدهد. پس وجود یک «پنجره شکسته»، در خانه یا کوچه یا کارخانه شما، پیامی است به بیننده که اینجا اوضاع خیلی هم نظم و ترتیب ندارد. وضعیت مبهم سرمربی تیمملی والیبال، لجبازیهای عجیب در بسکتبال، حاشیههای شگفتانگیز در کشتی، موضوعات درگوشی در تکواندو، جنجالهای شطرنج، ژیمناستیک و جودو، پروندههای لیگ فوتبال ایران، ابهامات مالی فدراسیون فوتبال ایران، اعمال نفوذهای عجیب در فوتبال، دلالی، حجم پروندههای انضباطیِ مربوط به ناسزاها و توهینها در فوتبال نمونهای از صدها پنجره شکستهای است که در ساختار فوتبال ما وجود دارد که گویا اهمیتی هم به آنها داده نمیشود غافل از آنکه پیامدهای بزرگی هم در جامعه و هم در چشم ناظران بیرونی دارد. ورزش ایران با انبوهی از پنجرههای شکسته روبهرو است. درچنین شرایطی کدام عقل سلیمی حاضر است بهبهبود شرایط کمک کند؟ وقتی میزان حواشی ورزش بیشتر از تلاشهای متن آن است، چه کسی حاضر است فکر، اندیشه و تفکرش را در ساختار ورزش ایران سرمایهگذاری کند؟ چه کسی قرار است مقابل تخریبها از خود دفاع کند؟ نمایش همین «پنجرههای شکسته» چهره ورزش ایران را بیثبات و بیاعتماد تصویر کرده؛ در چنین فضایی امید به مشارکت کمرنگ است. این زنگِ خطری بزرگ برای رئیس کمیته ملی المپیک و وزیر ورزش و جوانان است. فدراسیونها باید شفاف باشند و به هر نحوی پاسخگو. این پنجرههای شکسته نیاز به تعمیر دارند. برای آینده ورزش؛ برای آینده امید در این کشور.
ماجرای جالب برگشت رئیس هیأت کردستان به تیم ملی
میخواستم به ورزشکار استان کمک کنم!
شاهو ناصری با مدال نقره بازیهای آسیایی و در روزهایی که ریاست هیأت قایقرانی کردستان را بر عهده دارد، دوباره هوای حضور در تیم ملی به سرش زده و میخواهد شانسش را برای کسب سهمیه المپیک امتحان کند. ماجرای به آب زدن دوباره این قایقران هم جالب است. انگار یکی از ورزشکاران استان میخواسته در انتخابی شرکت کند و حریف تمرینی نداشته است. شاهو هم که عنوان رئیس هیأت کردستان را دارد، دست به کار میشود تا ورزشکار استانش تنها نماند. شنیدن این موضوع از زبان شاهو جالب است: «یکی از ورزشکاران استان ما میخواست در انتخابی شرکت کند اما به من گفت حریف تمرینی ندارم. به او گفتم خودم با تو تمرین میکنم. اینطوری شد که شروع کردم. او را در مسابقه گرفتم و بعد در مسابقه قهرمانی کشور حضور پیدا کردم. هم خودم تمرین کردم، هم این ورزشکار آماده شد.» او تجربهاش را عامل موفقیتاش میداند: «تجربه باعث شد تا نتیجه لازم را کسب کنم. مربیان خوبی در دوران حرفهای داشتم که به من کمک کردند که چگونه میتوان در فرصت کم به آمادگی رسید. شاید در خیلی از رشتهها ۲۰ سالگی دوره ورزشی یک ورزشکار به پایان برسد اما در قایقرانی ما قهرمان ۴۶ ساله المپیک هم داریم.» او برگشتش به دنیای قهرمانی را اینطور تحلیل میکند: «در همه دنیا چنین اتفاقی رخ میدهد و ما میبینیم بعد از چند سال ورزشکاران بر میگردند. زمانی یک ورزشکار دغدغهاش فقط ورزش است اما بعد از مدتی زندگی هم مهم میشود. من همیشه میگویم ورزشکاران به ورزش اعتیاد و قهرمانی را از خودشان طلب دارند. شاید همین موضوع باعث میشود آنها دوباره برگردند.»
رادوشویچ :بزرگترین عامل برتری پرسپولیس کار تیمی است
هیچ مشکلی با حامد لک ندارم
سوشا و رادو؛ جنجالیهای پرسپولیس! یادداشت
احسان محمدی
حتی اگر دو پادشاه در یک اقلیم جایشان بشود بعید است دو دروازهبان با دل خوش در یک تیم بمانند. آنها فقط با لبخندهای دیپلماتیک همدیگر را تحمل میکنند. این پستی نیست که مربی دست به انتخاب چرخشی بزند یا مثلاً در ده دقیقه پایانی آنها را با هم تعویض کند. در اروپا بعضی از مربیان برای به دست آوردن دل دروازهبانها و همینطور نگه داشتن آنها در فرم مناسب، هر تورنمنتی را به یکی اختصاص میدهند. جام حذفی برای یکی، لیگ داخلی و لیگ قهرمانان برای دیگری. راضی نگه داشتن بازیکنان سختترین چالش هر سرمربی است.
روزی که رادوشویچ در برنامه فوتبال برتر میهمان محمدحسین میثاقی بود، علیرضا بیرانوند از بلژیک روی خط آمد. میثاقی از رادو خواست رو به دوربین هر جملهای که دلش میخواهد به بیرانوند بگوید. دروازهبان کروات دستهایش را به طرف آسمان گرفت و به زبان فارسی گفت: «خدا رو شکر رفتی علی!»
او بالاخره از زیر سایه سنگین بیرانوند رها شده بود و آن چنان خوشحال بود که نتوانست روی آنتن زنده این را پنهان کند. دروازهبانی که قرمزها روی صبوریاش در تحمل نیمکتنشینی چندساله، درخشش در فرصتهای کوتاه و تعصبش در جنگ و جدل با رقیبان و رفتن توی شکم داورها و حتی گلاویز شدن با علی دایی حساب کرده بودند در دیدار پای فینال جامحذفی مقابل استقلال هرچه رشته بود را یک تنه پنبه کرد. علاوه بر گلی که در وقت اضافه از محمد دانشگر خورد و خیلیها او را مقصر دانستند که خروج نکرد، در ضربات پنالتی هم به هیچ بازیکنی نه نگفت تا هواداران پرسپولیس علاوه بر داغ شکست مقابل حریف سنتی، یک جام در دسترس را هوا شده ببینند، در پایان آن بازی انگار رادو از چشم افتاد. به ویژه وقتی که حامد لک از راه نرسیده محبوب قلبها شد و چنان درخشید که خودش، هواداران و همه آسیا انگشت به دهان ماند. «یک روز دوباره به پرسپولیس برمیگردم» جملهای است که احتمالاً هر بازیکنی که از این تیم جدا میشود در خلوت به خودش میگوید. نوعی دلگرمی یا انگیزه برای اینکه برگردد و خودش را دوباره ثابت کند و نشان دهد با او ناسپاسی کردند. سوشا مکانی را حمید درخشان به پرسپولیس آورد، او را به نیلسون کوریا ترجیح داد، نیلسون رفت، برانکو آمد اما سوشا متزلزل ظاهر شد. او حتی در آن دیدار بزرگ که قرمزها 4-2 استقلال را شکست دادند گل بدی خورد. به نروژ رفت و به میوندالن پیوست، بعد بین این تیم و استرومسگودست، دست به دست شد. گاهی درخشان و چشمنواز بود، چنان که کسی را یاد لباسهایش و باب اسفنجی نمیانداخت، گاهی سوشای خودمان میشد.
شهریور سال پیش به نفت مسجدسلیمان پیوست و اتفاقاً خوش درخشید. هم به مسجدسلیمانیها کمک کرد هم یک بار دیگر به کسانی که فوتبال او را تمام شده میدانستند کیفیتاش را نشان داد اما به یکباره خداحافظی کرد. درست به همان سبک و سیاقی که از او انتظار میرود. او قرارداد خود با این تیم را «خندهدار» عنوان کرد. مدیرعامل نفتمسجدسلیمان به دروازهبان سابق تیم ملی تاخت و در بیانیهای ذکر کرد:«اول باید بگویم آقای سوشا مکانی شما در حد و قوارههایی نیستی که بخواهی در مورد فوتبال ایران قضاوت کنی.»
سوشا دوباره به نروژ رفت. جایی که به نظر در آنجا راحتتر است. نه کسی قرارداد خندهدار میبندد و نه در مورد لباس پوشیدنش به جایی احضار میشود. گاهی هم که دلش تنگ میشود، در اینستاگرام جنجالی درست میکند و لذتش را میبرد. او گرچه هنگام پیوستن حامد لک به پرسپولیس مثل علیرضا حقیقی ویدئوی «جوکر» را منتشر نکرد اما کیست که نداد چقدر دلش میخواست به پرسپولیس برگردد. دروازهبانی که گاهی خیرهکننده بود و گاهی چنان تنها که احساس میکرد کسی در پرسپولیس دوستش ندارد و همه میخواهند کاسه کوزهها را سر او بشکنند. بوژیدار رادوشویچ و سوشا مکانی جز خوشتیپی و بازی برای پرسپولیس شاید حالا یک نقطه مشترک دیگر هم دارند: هر دروازهبانی مثل حامد لک که آرزوهای آنها برای شماره یک بودن در پرسپولیس را تا اطلاع ثانوی باطل کرده است.
تعبیر دشمن در ورزش اخلاقی نیست اما سیاستمدارها این جور مواقع میگویند: «دشمن دشمن من، دوست من است»!
روایت اسکوچیچ از مکالمه تلفنی با اوسیم
دراگان اسکوچیچ پیش از بازی با بوسنی در مصاحبه با یک رسانه محلی از علاقهاش برای دیدن ایویکا اوسیم گفته بود. سرمربی تیم ملی حالا خبر میدهد که بعد از بازی فرصت داشته با این مربی قدیمی و مشهور مکالمهای تلفنی داشته باشد. اسکوچیچ در سایت فدراسیون فوتبال این ماجرا را شرح داده است:
زمانی که به بوسنی و هرزگووین رسیدیم، خبرنگاران از من پرسیدند: «دوست دارید کدام شخصیت اهل بالکان را به عنوان مهمترین چهره فوتبالی ملاقات کنید؟» بدون درنگ پاسخ دادم: «ایویکا اوسیم!». او که اکنون 79 ساله است، سابقاً سرمربی تیم ملی ژاپن بوده و پیشتر در جام جهانی 1990 یوگسلاوی را به یکچهارم نهایی رسانده. فردای بازی یکی از خبرنگاران بوسنیایی به سمتم آمد و موبایلش را باعجله به دستم داد و او، ایویکا اوسیم، بزرگترین اسطوره فوتبالی آن منطقه، پشت خط بود. چهل دقیقه صحبت ما در چشمبه همزدنی گذشت، توصیههای فراوانی برای من داشت، در صدایش نوعی دلتنگی برای مربیگری و عشقی ابدی به فوتبال حس میکردم.
همیشه دوست داشتم مثل او باشم – یک معلم – که صداقت حرفهایش ممکن بود به مذاق همه خوش نیاید و به دنبال راضی کردن عموم نبود؛ خصوصیاتی کمیاب و نادر در روزگاری که فریبکاران و متقلبان جولان میدهند.
بعد از مکالمه، کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته بودم. صدایش در گوشم بود و ممکن نبود خاطره همصحبتی با او در ذهنم کمرنگ شود. وقتی که به فرودگاه رسیدیم، در یک کتابفروشی چشمم به کتابی درباره اوسیم افتاد. انگار که خودش میخواست به نحوی مرا از سارایوو بدرقه کند. عجب تجربهای!
قراردادت را 5/2 میلیارد کم کن!
ماجرای کاهش قرارداد بازیکنان استقلال از دو هفته پیش داغ شد و سرپرست جدید باشگاه استقلال تلاش کرد با برخی بازیکنان به شکل تعاملی به نتیجه برسد اما هیچیک از بازیکنان استقلال تا این لحظه که زمان اندکی به پایان نقلوانتقالات باقی مانده حاضر به کاهش قراردادهای خود نشدهاند. بعد از مطرح شدن ماجرای قراردادهای خارج از عرف بازیکنان تصور بود که شاید فقط بازیکنان سالهای گذشته استقلال هستند که قراردادشان به شکل نامتعارف زیاد شده اما تعیین دستمزدهای عجیب برای بازیکنان جدید هم لحاظ شده که حالا مشکلاتی برای باشگاه استقلال پدید آورده است. از جمله این بازیکنان محمدحسین مرادمند است که گفته میشود برای دو فصل رقمی بیش از 10میلیارد تومان از باشگاه دستمزد خواهد گرفت. حتی صحبت از دستمزد 13میلیاردی این مدافع است. اما دیگر بازیکنی که باشگاه استقلال برایش دستودلبازی کرده رشید مظاهری است که قرارداد او برای یک فصل 5/5میلیارد تومان است. اساساً عقد قراردادهایی با این اعداد و ارقام در باشگاه استقلال عرف نبود اما برخی بازیکنان به بهانه اینکه قیمت دلار افزایش یافته شروع به چانهزنی با تیمهای خواهان خود کردند تا دستمزد بیشتری بگیرند. به همین دلیل رشید مظاهری هم روزی که با احمد سعادتمند، مدیرعامل سابق مذاکره کرد خواستار دریافت دستمزد 5/5میلیاردی شد. ورود نهادهای نظارتی به باشگاه استقلال اما سبب شد سرپرست جدید این باشگاه تلاشهایی در راستای کاستن از قراردادها انجام دهد. مددی در همین راستا به مظاهری پیشنهاد کرده قرارداد اولیهاش را به 5/2میلیارد تومان کاهش دهد تا میزان دریافتیاش برای یک فصل به دستمزد 3میلیارد تومانی برسد اما رشید مظاهری حاضر به کاهش قرارداد خود نشده و باشگاه استقلال همچنان بهدنبال تعدیل این دستمزد است و حتی به مظاهری پیشنهاد داده برای جبران این کاهش قرارداد آپشنهایی را در قراردادش قرار میدهد تا این دروازهبان بیشتر از این متضرر نشود، اما مظاهری حاضر به تغییر دستمزد خود نیست. با توجه به اینکه مظاهری در فضایی به استقلال ملحق شد که انتقادهای زیادی به سیدحسین حسینی بود احتمالاً او حق خود میداند چنین دستمزدی را از استقلال دریافت کند، اما ماندن سیدحسین در استقلال تا حدی ماجرای او و باشگاه استقلال را پیچیده کرده و روشن نیست با پیشنهادهایی که اخیراً برای کاستن از قراردادش شده چه رویکردی را در آینده در نظر بگیرد. به هر حال باشگاه استقلال با فشارهایی از سوی نهادهای نظارتی مواجه است و فقط موضوع کاهش قراردادها به مظاهری ختم نمیشود و دیگر بازیکنان هم باید تن بدهند به درخواستهای مکرر باشگاه استقلال و قراردادهای خود را در روزهای باقیمانده تا پایان زمان نقلوانتقالات کسر کنند. بازیکنانی همچون وریا غفوری، محمد دانشگر و فرشید اسماعیلی قراردادهای 5میلیاردی منعقد کردهاند و هیچیک از این بازیکنان نیز در رایزنیهای اولیه باشگاه حاضر به کاهش قراردادهای خود نیستند. آنها بر این باورند که چون قراردادشان مکتوب شده بهلحاظ حقوقی میتوانند همه آنچه در قرارداد درج شده را از باشگاه مطالبه کنند اما بدون شک وقتی پای نهادهای نظارتی وسط بیاید اجرا طور دیگری رقم خواهد خورد.
تمام شد؛ پرسپولیس فینالیست آسیا
سرانجام جوسازیهای باشگاه النصر و تلاش این تیم برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا بهجای پرسپولیس به جایی نرسید و ظهر دیروز سایت رسمی باشگاه پرسپولیس اعلام کرد:
درخواست استینافخواهی باشگاه النصر عربستان در پرونده شکایت از باشگاه پرسپولیس بهصورت کامل رد شد. با این اتفاق تیم فوتبال پرسپولیس بهعنوان فینالیست قطعی لیگ قهرمانان آسیا از منطقه غرب خواهد بود و شاگردان یحیی گلمحمدی ۲۹ آذر در ورزشگاه الجنوب دوحه به مصاف نماینده شرق آسیا خواهند رفت.
جزئیات رأی کمیته استیناف AFC به این شرح است:
- دادخواهی باشگاه النصر عربستان بهطور کامل رد شد.
- تصمیم کمیته انضباطی و اخلاق کنفدراسیون آسیا مورد تأیید قرار گرفت.
- بر اساس ماده 4/117 کمیته اخلاق و انضباطی AFC، النصر به پرداخت مبلغ هزار دلار بهعنوان هزینههای دادرسی و استیناف محکوم میشود. بر اساس ماده 3/125 این مبلغ از هزینه تجدیدنظر کسر میشود.
- النصر باید تمام هزینههای حقوقی و دیگر هزینههای مربوط به خود را برای تجدیدنظر پرداخت کند.
النصر بعد از ناامید شدن از بحث غیرقانونی بودن قرارداد بازیکنان جدید پرسپولیس بهخاطر محرومیت نقلوانتقالاتی باشگاه، به بحث دریافت مدرک حرفهای باشگاه و حضورش در لیگ قهرمانان ایراد گرفته بود که ایرادش غیرواقعی بود، ضمن اینکه طبیعتاً اگر AFC این اعتراض را میپذیرفت ارکان خودش را زیر سؤال برده بود.
جالب اینکه بعد از رد شدن شکایت النصریها در دو کمیته مختلف کنفدراسیون آسیا، تعدادی از رسانهها و هواداران این تیم اعتقاد دارند باشگاه النصر باید به دادگاه عالی ورزش شکایت کند.
«مرزوق العجمی»، روزنامهنگار عربستانی یکی از نفراتی است که میگوید النصر باید خود را آماده شکایت به CAS کند. این روزنامهنگار در توییتر خود نوشت: «کمیته استیناف AFC شکایت النصر سعودی را رد کرد. دادگاه عالی ورزش آخرین چاره است.»
البته به نظر میرسد پافشاری سعودیها برای تغییر رأیی که شکایت از آن مبنای قانونی نداشته ادامه دارد و صرفاً برای کم کردن انتقاد هواداران این تیم صورت میگیرد.
از سوی دیگر جالب اینجاست که در شبکه اجتماعی توییتر هواداران الهلال استقبال پرشوری از این خبر داشتهاند و تنها 20 دقیقه پس از انتشار این خبر در صفحه رسمی پرسپولیس، نزدیک به 1000 کاربر الهلالی به بازنشر این توییت پرداخته یا برای آن منشن گذاشتهاند. آنها در بخش نظرات بشدت علیه تیم النصر ریاض کریخوانی کردهاند و با ویدئوی شادی بازیکنان پرسپولیس مثل رقص کنعانیزادگان که روی آن موسیقی عربی گذاشتهاند، خوشحالی خود از ناکامی رقیب سنتی خود را نشان میدهند!
گفتنی است بعد از صحبتهای روز یکشنبه امیر ساعد، وکیل مشاور حقوقی باشگاه پرسپولیس، برخی رسانههای عربستانی با جوسازی به احتمال فینالیست شدن النصر اشاره کرده بودند. در این خصوص سایت العاجل با تیتر «شوک بزرگ؛ پرسپولیس به احتمال صعود النصر به فینال لیگ قهرمانان آسیا اشاره کرد» پرداخت و سعودیاسپورت پا را از این هم فراتر گذاشت و اینگونه به سخنان مسئول حقوقی باشگاه پرسپولیس واکنش نشان داد: «النصر راهی فینال لیگ قهرمانان آسیا میشود. پرسپولیس رسماً تسلیم شد.»
فکری: کاهش قراردادها بازی دو سر باخت است
اگر باشگاه استقلال قرارداد بازیکنان خود را در فاصله اندک باقیمانده تا پایان زمان نقلوانتقالات کم نکند با فشارهای بیشتری از سوی نهادهای نظارتی مواجه خواهد شد و از طرفی هم معضل بزرگتری در پرداخت دستمزدهایی خواهد داشت که مشخص است در توان مالی این باشگاه نیست. اگر هم چنین اقدامی را انجام دهد و به سمت کسر قرارداد بازیکنان برود که احتمال دومی خیلی بیشتر از اولی است، آنگاه ممکن است در طول فصل با بازیکنان خود وارد چالشی اساسی شود. از کجا معلوم برخی بازیکنان که قراردادشان کم میشود و از فرصت لژیونر شدن بیبهره شدهاند ساز جدایی کوک نکنند؟! محمد دانشگر که گفته میشود قبل از شروع فصل با پیشنهاد مالی خوبی از سوی قطریها روبهرو شده به امید اینکه برای دو فصل از استقلال 11میلیارد دستمزد خواهد گرفت راضی به تمدید قراردادش شده است. مهدی قایدی نیز که با پیشنهادهایی مواجه بود اما وقتی دید باشگاه قراردادش را چند برابر افزایش داده (گفته میشود به 5/4میلیارد رسانده) راضی به ماندن شد وگرنه او بارش را به سمت لیگ قطر میبست و حق رضایتنامهاش را هم تیم قطری پرداخت میکرد. برخی بازیکنان تازهوارد نیز همین شرایط را داشتهاند و چنانچه با کاهش قرارداد مواجه شوند ممکن است واکنشهایی نشان دهند. نگرانی محمود فکری که در هفته جاری در جریان کاهش قرارداد بازیکنان قرار گرفته از همین نقطه نشأت میگیرد. سرمربی استقلال بر این باور است کسر قرارداد بازیکنان در هر شرایطی با واکنش آنها مواجه خواهد شد. فکری نگران بیانگیزگی برخی بازیکنان است. حتی بعید نیست کمکاریهایی در طول فصل شود و برخی بازیکنان که به خواستههای مالی خود نرسیدهاند واکنشهایی از این دست داشته باشند. این فضا بدون شک کار را برای محمود فکری دشوار میکند اما از طرفی منافع باشگاه استقلال هم در میان است که باید به آن توجه داشت. فکری که از به وجود آمدن فضای یأس و بیانگیزگی در آینده ناراحت است درباره وضعیت به وجود آمده این جملات را به زبان میآورد: «میدانم باشگاه هم حق دارد و با مشکلاتی برای تأمین دستمزدهای بازیکنان مواجه است. از طرفی بازیکنان هم به امید دستمزدهایی که در قراردادهایشان درج شده با استقلال قرارداد بستهاند و آنها هم حق دارند بابت کاهش قراردادهای خود نگران شوند. ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که هر تصمیمی بگیریم برایمان نوعی شکست محسوب میشود. در واقع با یک بازی دو سر باخت مواجه هستیم و نمیدانیم باید چه کنیم. من تصمیمگیری را بر عهده باشگاه گذاشتهام و امیدوارم این موضوع در روند ما تأثیر نگذارد. امیدوارم دو طرف به خواسته خود برسند.» فکری در شرایطی این واکنش را نشان میدهد که خودش در ماجرای قراردادها موضع سکوت اختیار کرده و هرگز با باشگاه استقلال درباره مسائل مالی وارد چالش نشده است. در واقع او امنترین نقطه از نگاه مدیران باشگاه استقلال محسوب میشود که با عشق و علاقه پایش را به استقلال گذاشته و ترجیح میدهد باشگاه را با مسائل مالی به چالش نکشد. اما برخی بازیکنان استقلال هرگز چنین سیاستی ندارند و بر این باورند که باشگاه باید تا ریال آخر توافق را پرداخت کند.
سعادتمند از چه کسی مجوز گرفت؟
در چالش به وجود آمده احمد سعادتمند، مدیرعامل سابق استقلال نقش اصلی را بازی میکند اما مشخص نیست چرا و به چه دلیل او در این ایام موضع سکوت اختیار کرده و هر بار که در رسانهها ظاهر میشود تلاش میکند با اظهارات پوپولیستی بهنوعی افکار عمومی را به سمت و سوی دیگری منحرف کند. سعادتمند با وجود اینکه مسبب عقد قراردادهای خارج از عرف بالاتر از 10میلیاردی است و مشکلات زیادی را برای سران باشگاه استقلال به وجود آورده، با این حال در نظرسنجی اخیر که در یکی از برنامههای شبکه 5 انجام شد از سوی هواداران استقلال بشدت حمایت شد! شگفتآور است که هواداران استقلال از برکناری مدیری انتقاد میکنند که حتی برای عقد قرارداد با بازیکنان جدید و درج دستمزدهای 10میلیاردی هیچ مجوزی از هیأتمدیره باشگاه استقلال نداشت و خودسرانه اقدام به عقد قراردادهای جدید کرد.
بشار زیر قولش زد
در حالی که ملیپوشان پرسپولیس روز یکشنبه به اردوی این تیم برگشتند و در اختیار کادر فنی قرار گرفتند خبری از بشار رسن نشد. تمرین دیروز پرسپولیس تعطیل بود و قرار است تیم یحیی از امروز برای بازی شنبه مقابل صنعتنفت آبادان استارت بزند، اما بعید است رسن امروز هم در تمرین حاضر شود چراکه همراه با تیم ملی کشورش در دبی بهسر میبرد. بر خلاف تیم ملی ایران که از دو فیفادی ماه نوامبر فقط از یکی استفاده کرد، تیم ملی عراق در هر دو تاریخ بازی تدارکاتی داشت. آنها پنج روز قبل مقابل تیم ملی اردن بازی کردند که این مسابقه به تساوی انجامید. در این مسابقه بشار رسن در ترکیب اصلی تیم ملی کشورش حضورش داشت و تا دقیقه 74 در زمین بود که جای خود را به میثم جبار داد. بشار رسن قبل از ترک ایران با کادر فنی پرسپولیس صحبت کرده بود. در این جلسه مربیان پرسپولیس از او خواسته بودند بعد از بازی تدارکاتی اول از سرچکو کاتانچ، سرمربی تیم ملی عراق اجازه جدایی بگیرد چراکه اگر قرار باشد در هر دو مسابقه تیم ملی کشورش به میدان برود بهلحاظ بدنی افت میکند و برای بازی با صنعتنفت فرم بدنی خوبی نخواهد داشت، اما بشار بدقولی کرد و برنگشت. به نظر میرسد او بعد از بازی امشب تیم کشورش مقابل ازبکستان برگردد و در خوشبینانهترین حالت فردا به ایران باز خواهد گشت.
کاهش رقم قراردادهای استقلال
شاید قدمی به سمت بازار واقعی
یادداشت یک
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
اقدام به کاهش رقم قراردادهای چند بازیکن تیم استقلال چه منجر به جدایی بازیکنان شود و چه منجر به کاهش رقم و ادامه همکاری با بازیکن، اما زوایای پنهانی دارد که شفاف شدنش میتواند به وضعیت اقتصادی فوتبال ایران کمک کند یا تصویری واضحتر از واقعیتهای اقتصادی را پیش چشم جریان باشگاهداری در ایران بگذارد.
اگر گزاف بودن رقم قراردادها ناشی از یک تخلف مالی در عقد قرارداد باشد، یعنی گراننمایی قیمت بازیکنان در نقل و انتقالات یک ترفند برای امضای قراردادهای غیرواقعی و گزاف است و کسانی را در حواشی این قرارداد بهرهمند میکند. اما گزینه دیگر، ناوارد بودن مدیر باشگاه در شناخت قیمتها در بازار فوتبال است که میتواند به قراردادهایی با ارقام گزاف منجر شود. در هر دو حالت، باشگاه متحمل هزینههایی شده است که بر اساس واقعیتهای بازار فوتبال ایران نیست و میتواند آسیبهای مالی جدی به نظام مالی باشگاه وارد کند.
استقلال بیشک نباید تنها قربانی این جریان باشد و لابد دیدگاههای فنی مربیان این تیم در تعیین رقم قراردادها لحاظ میشود.
فوتبال ایران سالهاست در بازار نقل و انتقالات گرفتار رفتار مالی نامتناسب با وضعیت واقعی اقتصادی باشگاههاست. تناسبی با منطق اقتصادی بین درآمدهای باشگاهها و هزینههای رایج در آنها وجود ندارد. پاسخ این رفتار را هر بار میشنویم؛ با خبر شکایتها و بسته شدن پنجره نقل و انتقالات و سرانجام پرداخت پول به اضافه جریمه دیرکرد در پرداخت.
باشگاهها هیچ علاقهای به تغییر رفتار ندارند و انگار عامدانه دنبال آشفتگی بیشتر در بازار فوتبال ایران و پیش تاختن به سمت ورشکستگی هستند. مثالش همین باشگاه استقلال که محصول به جا مانده از مدیریت پیشین آن، قراردادهای گزاف است و حالا برای کاهش آنها بحثهایی درگرفته است. در آخرین پرده از تصمیمات مدیریت قبلی باشگاه، هر روز وعده خریدهای گرانتر میشنیدیم و طبق گفته هیأت مدیره باشگاه در بیانیه رسمی، احمد سعادتمند کوششی دروغین برای بازگرداندن آندرهآ استراماچونی را نمایش میداد.
مدیران نمایشی از تمول را به روی صحنه فوتبال میبرند و نمیخواهند باشگاه را با واقعیتهای اقتصادی اداره کنند. همین گرایش به مانور مجازی مدیران برای هواداران، هر بار باشگاهها را با بدهیهای بزرگتر تنها میگذارد. مدیران میروند و بدهیها برای باشگاه کمرشکن است.
این هرگز نمیتواند برای فوتبال ایران ثمرهای داشته باشد و در بهترین حالت نمایش جذابی از خرید ستارههاست، بدون پشتوانه واقعی مالی و بدون توان در پرداخت و بدون حاصل برای باشگاه. انگار یک نفر تصمیم گرفته باشد بیتوجه به فردا، امروز را زیبا جلوه دهد. یک نمایش که زرق و برق آن کاذب است.
اقدام به مذاکره برای کاهش رقم قراردادها یا تحقیق درباره چگونگی امضای قراردادهای گزاف فقط وقتی به تغییر رفتار مالی باشگاهها منجر میشود که دستکم مالکان دولتی باشگاهها اراده جدی برای ایجاد ارتباط بین درآمدها و هزینهها داشته باشند، ارادهای که در تصمیمات باشگاهها پیدا نمیشود و گرایش به ایجاد بدهیها هر روز به شکلی تردیدبرانگیز شدت میگیرد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر